مرثیه ای بر یک رویا

ساخت وبلاگ

دیروز بهترین روز زندگی من بود
همش
از لحظه آماده شدن تا وقتی که خوابیدم و مثل ی خواب تموم شد
هنوزم باورم نمیشه
گفتم دوست دارم ولی عاشقتم
همه این سالا کنارم بودی ولی نمی دیدمت
چی شد که قسمت هم شدیم؟...
الان، بعد این همه سال..
خیلی برام سخته که 26 سال تنهایی رو دیگه باور نکنم
همه اون روزا...
خوب ترین حادثه میدانمت...

مرثیه ای بر یک رویا...
ما را در سایت مرثیه ای بر یک رویا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : melancholisto بازدید : 36 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:50

3 ماه گذشت...از اون روزی که اسمامون کنار هم اومد و از اون موقع هنوز اسممون شاید نه ولی قلبمون چراانقدر گرم صحبت میشدیم که یادمون میرفت وقتشه که دیگه بریم خونهکشیکایی که باهم میچیدیمبخشایی که باهم کارا مرثیه ای بر یک رویا...ادامه مطلب
ما را در سایت مرثیه ای بر یک رویا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : melancholisto بازدید : 72 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:50

ی دیالوگ تو فیلم بین ستاره ای هست که میگه: مثل اینکه هرچی حرف میزنم میره و تو انبوه تاریکی گم میشه...پس فک کنم باید بی خیالت بشم.من هم همینطور..مثل اینکه هرچی مینویسم میره و تو انبوهی از داده های اینت مرثیه ای بر یک رویا...ادامه مطلب
ما را در سایت مرثیه ای بر یک رویا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : melancholisto بازدید : 45 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:50

تو نمیتونی ی بخش از احساس - تو سرکوب کنی
اگه به زعم خودت فقط ی بخشیشو سرکوب کردی محکوم به سرکوب همه احساس - تی
مثلا نمیتونی دیگه ناراحت نشی،دیگه هیجان زده نشی،دیگه عاشق نشی
همین که دیگه نخواستی ناراحت بشی
همین که دیگه نخواستی عاشق بشی
از ترس اینکه ضعیف به نظر برسی
از ترس اینکه نکنه قلبت بشکنه
مردنت از اون لحظه شروع میشه
قلبت میشه زندون همه احساساتی که از خود دریغ کردی
ذهنت میشه گورستان کلماتی که از بقیه دریغ کردی

پ.ن: با شروع اینترنی بخش روان سال هفت شدیم دیگه..
 

مرثیه ای بر یک رویا...
ما را در سایت مرثیه ای بر یک رویا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : melancholisto بازدید : 78 تاريخ : جمعه 30 فروردين 1398 ساعت: 21:48

آدم دلش بعضی وقتا برای این نظرای از وبلاگ - منم بازدید - کنید - هم تنگ میشه :)میدونی بعضی وقتا که پیامک تبلیغاتی میاد به این فکر میکنم که اوضاع زندگی مارو ببین.بقیه هروقت از یار براشون پیام میاد با اینکه نی مرثیه ای بر یک رویا...ادامه مطلب
ما را در سایت مرثیه ای بر یک رویا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : melancholisto بازدید : 79 تاريخ : جمعه 30 فروردين 1398 ساعت: 21:48

اولین بار که مرده دیدم شاید هنوز ده سالم نشده بود.اطراف ی آلاچیق کنار زمین زراعی یکی توی با تزریق مواد از دنیا رفته بود.اون موقع برام مرگ ی چیز خیلی عجیب و ترسناک بود.چند سال بعد بدن عموم رو میدیدم که مرثیه ای بر یک رویا...ادامه مطلب
ما را در سایت مرثیه ای بر یک رویا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : melancholisto بازدید : 67 تاريخ : پنجشنبه 16 اسفند 1397 ساعت: 12:38

هیچکس مرا نخواهد خواند
هیچکس مرا نخواهد شنید
پس نه خواهم نوشت
و نه خواهم گفت

پ.ن: خدانگه دار.شاید تا ی مدت خیلی طولانی...

مرثیه ای بر یک رویا...
ما را در سایت مرثیه ای بر یک رویا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : melancholisto بازدید : 74 تاريخ : پنجشنبه 16 اسفند 1397 ساعت: 12:38

یک ماه تموم چیزی بود که میتونستم تحمل کنماگه حرفشو نمیزدم شاید بیشتر میتونستمو مسئله همینهما هیچوقت شاید نتونیم رو حرفمون وایسیماین روزا ی مقدار سخت میگذرهمیدونی این طور نیست که بگذرهچون گذشتن این طور مرثیه ای بر یک رویا...ادامه مطلب
ما را در سایت مرثیه ای بر یک رویا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : melancholisto بازدید : 74 تاريخ : پنجشنبه 16 اسفند 1397 ساعت: 12:38

این طوری بود که زمین میخوردیم زانومون خون میفتاد بعد که میپرسیدن میگفتیم چیزیم نشداز بابا مامانمون کتک میخوردیم با پررویی تو چشاشون نگا میکردیم میگفتیم اصلنم درد نداشتالان هر روز از داخل میشکنیم،میسوز مرثیه ای بر یک رویا...ادامه مطلب
ما را در سایت مرثیه ای بر یک رویا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : melancholisto بازدید : 76 تاريخ : پنجشنبه 16 اسفند 1397 ساعت: 12:38

بعضی حس ها هستن که هنوز تعریف نشدن،اسم ندارن،ظاهر خاصی هم ندارن،دقیق نمیتونی بگی که وقتی اون حس رو داری ناراحتی یا خوشحال،عصبی هستی یا آروم،خسته ای یا پرانرژی...کشیک صبح اورژانس داشتم با یکی از پرستار مرثیه ای بر یک رویا...ادامه مطلب
ما را در سایت مرثیه ای بر یک رویا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : melancholisto بازدید : 61 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 23:26